نکته طلایی 1 : هر جمله از دو قسمت نهاد و گزاره تشکیل می شود.
اشکِ این سیل روان ، صبرو دل حافظ برد .
سیل این اشک روان ( نهاد ) صبر و دل حافظ برد ( گزاره )
نکته طلایی 2 : گزاره گاهی فقط یک فعل است. پرستو های زیبای دریایی مهاجرت کردند. مهاجرت کردند = گزاره
نکته طلایی 3 : گاهی گزاره علاوه بر فعل اجزای دیگری هم دارد. او زندگی اش را دوست. زندگی اش را دوست- دارد. (گزاره )
نکته طلایی 4 : داشتن یا نداشتن اجزا در قسمت گزاره بستگی به فعل جمله دارد.
نکته طلایی5 : اگر فعل جمله ناگذر باشد، دیگر نیازی به مفعول و مسند و متمّم ندارد.
بنابراین افعال ناگذر، افعالی هستند که معنای آن ها با نهاد تمام می شودو به هیچ وجه نیازی به مفعول و مسند و متمّم ندارند. فعل هایی مانند : آمد ، رفت ، دوید ، خشکید ، جهید ، خوابید ، نشست ، برخاست ، بالید ( رشد کرد )
پرید و ... این فعل ها هیچ گاه مفعول پذیذ نیستند ودر جواب چه کس را ؟ و یا چه چیز را ؟ نمی آیند.
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست.
نکته طلایی 6 : با فعل ناگذر امکان دارد قید یا متمّم قیدی همراه شود امّا جزءِ اجزای جمله به حساب نمی آیند.
امروز پدرم به اداره می رود. ( امروز : قید زمان / به اداره : متمّم قیدی )
نکته طلایی 7 : هرگاه فعل جمله ناگذر باشد، آن جمله دو جزئی است. ( نهاد + فعل ناگذر ) قید ها و متمّم های قیدی در شمارش اجزا به حساب نمی آید.
نکته طلایی 8 : نام دیگر فعل ناگذر فعل لازم است.
نکته طلایی 9: می توان بعضی از فعل های ناگذر را تبدیل به فعل گذرا به مفعول کرد به این نوع گذرا ، گذرای سببی گویند. فرمول گذرای سببی : بن مضارع از فعل ناگذر + ان + شناسه د یا ید ( اند ، انید )
مثال : دوید ( دواند ) اسب دوید. او اسب را دواند. پرید ( پراند ) جهید ( جهاند )
نکته طلایی 10 : اگر بخواهیم از دو فعل نشست و شکست گذرای سببی بنا سازیم، فقط از دو حرف اوّل بن مضارع آن استفاده می کنیم. نشست ( نش + ان + د یا ید ) نشاند شکست ( شک + ان + د یا ید ) شکاند
نکته طلایی 11 : بعضی از فعل ها گاهی ناگذر و گاهی گذرا به مفعول هستند. به این نوع افعال ، افعال دو وجهی یا ذو وجهین گویند. فعل هایی مانند : شکست ، ریخت ، گداخت ، افزود ، گسست دو وجهی هستند.
نکته طلایی 12 : بعضی از فعل ها علاوه بر نهاد در قسمت گزاره نیاز به مفعول دارند ، به این نوع افعال گذرا به مفعول یا فعل متعدّی گویند. فعل هایی مانند : زد، خورد ، نوشید ، چشید ، خواند ( قرائت کرد ) کاشت ، دوخت ، پراند ، پوشید ، دید و ... افعال گذرا به مفعول در جواب چه کس را ؟ یا چه چیز را ؟ می آید.
او درسش را خواند. او چه چیز را خواند ؟ درسش را ( درس : مفعول / ش : وابسته به مفعول ، مضاف الیه )
نکته طلایی 13 : مفعول گاهی با نشانه ( را ) و گاهی بدون نشانه می آید.
نکته طلایی 14 : اگر فعل جمله ی ما گذرا به مفعول باشد، آن جمله سه جزئی است. ( نهاد + مفعول + فعل )
نهاد و مفعول می توانند ، وابسته داشته باشند امّا این وابسته ها جزءِ اجزای اصلی به حساب نمی آیند.
مادر غذ ا را پخت. مادرِ مهربان ِ دوست داشتنی ِ من غذایِ لذیذِ خوشمزه ای را پخت.
نکته طلایی 15 : بعضی از فعل ها در قسمت گزاره فقط نیازمند به یک خبر هستند تا رفع ابهام از نهاد نماید. به این نوع افعال، افعال اسنادی یا افعال گذرا به مسند گویند. افعال اسنادی عبارتند از : است ، بود ، شد ، گشت ، گردید
نکته طلایی 1۶ : فعل های اسنادی اگر تغییر معنا دهند، دیگر اسنادی نیستند.
هوا سرد است. نان در سفره است. ( وجود دارد )
او عاقل گشت. او در پارک گشت ( جست و جو کرد ، گردش کرد )
آب سرد شد. شد حکیمی پیش حاکم وقت. ( رفت )
او درس خوان بود. آب در کوزه بود. ( وجود دارد )
نکته طلایی 17 : اگر فعل ما اسنادی باشد جمله سه جزئی است و از ( نهاد + مسند + فعل اسنادی ) تشکیل می شود. مسند ، یک خبر یا یک حالت و یا یک خصوصیّتی است که به کمک فعل اسنادی به نهاد جمله نسبت می دهیم.
مسند در جواب سوال جه ؟ چی ؟ می آید. تن زنده والا به ورزندگی است. تن زنده والا چه است ؟ ( به ورزندگی است .)
نکته طلایی 18- مسند در جملات اسنادی به سه شکل دیده شده است.
الف - مسند به شکل اسم مانند : این جا رشت است. ( رشت : مسند )
ب – مسند به شکل صفت مانند : پدرم مهربان است. ( مهربان : مسند )
پ - مسند به شکل ( حرف اصافه + اسم ) این نوع مسند را با متمّم اشتباه نگیریم.
مثال : انگشتر مادر از طلا است. ( از طلا : مسند ) این لباس از ابریشم بود. ( از ابریشم : مسند )
نکته طلایی 19 : گاهی مسند برای کامل شدن معنای خود نیازمند به یک متمّم است. این متمّم همراه با مسند یک جزء را تشکیل می دهد. به این نوع متمّم؛ متمّم برای مسند گویند.
مثال : دلش لبریز از محبّت است. دلش : نهاد لبریز: مسند از محبّت : متمّم برای مسند
مثال : دشت پر از سبزه است. دشت : نهاد پر : مسند از سبزه : متمّم برای مسند
نکته طلای 20 : فعل های است ، بود ، شد ، گشت و گردید زمانی اسنادی هستند که به تنهایی بیایند.
هوا سرد است. ( اسنادی ) او غذا خورده است. ( خورده است : غیر اسنادی )
او عاقل بود. ( اسنادی ) او خفته بود. ( خفته بود : غیر اسنادی )
اسم چیست ؟ کلمه ای است که برای نامیدن کسی یا چیزی یا حیوانی دلالت کند. اسم نه زمان دارد و نه شخص
مثال : فرهاد ، اسب ، رایانه و ...
نکته ی طلایی1 : بعضی از اسم ها بر حالت های درونی دلالت دارند. مثال : محبّت ، مهر ، انسانیّت ، مردانگی و ...
نکته ی طلایی2 : بعضی از اسم ها بین اسم انسان و حیوان و عناصر طبیعت و هم چنین گل ها مشترک هستند.
مثال : شقایق ، نسترن ، نیلوفر ، آهو ، پروانه ، ژاله ، شبنم ، ستاره
نکته ی طلایی 3 : مصدر ها ، اسم مصدر ها و حاصل مصدر ها جزءِ اسم ها به شمار می روند.
مثال : رفتار ، ورزش ، دوخت و دوز ، خوبی ، خود خواهی و ...
توجّه : اسم از چند نظر مورد بررسی قرار می گیرد.
1- مفرد و جمع و اسم جمع 2- عام و خاص 3- معرفه و نکره 4- مفاهیم انتزاعی و مفاهیم عام 5- ساختار اسم ها
* اسم مفرد : اسم مفرد هیچ علامتی ندارد. مثال : کتاب ، پدر ، معلّم ، زندگی و ...
* جمع : بربیش از دو یا چند اسم دلالت می کند.
نکته ی طلایی 4 : نشانه های جمع بر دو قسمت تقسیم می شود :
الف – نشانه های جمع فارسی ( ها – ان ) مثال : کتاب ها ، مادران ، استادان
ب – نشانه های جمع عربی
ب /1 : جمع مذکّر سالم : ( ون ، ین ) انقلابیون ، مدرّسین )
ب /2 : جمع مونّث سالم : ( ات ) اکتشافات ، اختراعات )
ب /3 : جمع مکسّر : این جمع قانون مند نیست و سماعی است. مکاتیب ، حِرَف ، ادویه ، اطعمه ، امتعه و ..
نکته ی طلایی 5 : واژه های فارسی را نباید با نشانه جمع عربی جمع بست. واژه های گزارشات ، پیشنهادات ، سفارشات ، بازرسین ، داوطلبین و ... نادرست هستند.
نکته ی طلایی 6 : کلمات فارسی را نباید در قالب جمع مکسّرعربی برد. بنابر این واژه هایی مانند: بنادر ، میادین ، دراویش ، اساتید و ... نادرست هستند.
نکته ی طلایی 7 : جمع مکسّر عربی دوباره قابل جمع بستن نیست. واژه هایی مانند : اَسنادها ، علوم ها ، مدارکات ، وسایل ها ... نادرست هستند.
نکته ی طلایی 8 : واژه هایی مانند : شیر آلات ، ابزار آلات ، سبریجات ، ترشیجات و ... بر مفهوم مجموعه دلالت دارندودر مفهوم جمع نیستند.
* اسم جمع : اسمی است که خود نشانه ی جمع نداردولی در معنا جمع است. مانند : سپاه ، لشکر ، قوم ، گروه ، ملّت و ...
نکته ی طلایی 9 : اسم جمع را می توان دوباره جمع بست. ملّت ها ، مردمان ، قوم ها
نکته ی طلایی 10 : گاهی پسوند نشانه ی جمع ( ها ) بر مفهوم بیان نوع و تقریب است.
مثال : سعدی ها ، مولوی ها ، حافظ ها ، طرف های غروب ، دمدمه های صیح
نکته ی طلایی 11 : هر پسوند ( ان ) نشانه ی جمع نیست بنابراین پسوند ( ان ) انواعی دارد.
۱- ( ان ) زمان : صبحگاهان ، شامگاهان ، سحرگاهان
2 - ( ان ) مکان : دیلمان ، گیلان ، سپاهان
3- ( ان ) فاعلی : خندان ، نازان ، گریان ، شتابان
4- ( ان ) نسبت : بابکان ، اشکان ، کاویان
5- ( ان ) مصدری : حنا بندان ، یخ بندان ، شیرینی خوران 6 - ( ان ) شباهت : ماهان ، کوهان
نکته ی طلایی 12 : اگر واژه ای در آخر به واو ( و ) کشیده ختم شود ،به هنگام جمع بستن با نشانه ی جمع ( ان ) بین واژه و نشانه ی جمع ( ی ) میانجی می آ ید. دانشجو + ی + ان : دانشجویان هنر جو + ی + ان : هنر جویان
نکته ی طلایی 13 : هرگاه واژه ای در آخر به ( ه ) غیر ملفوظ ختم شود، به هنگام جمع بستن با نشانه ی جمع ( ان ) پسوند ( ه ) حذف می شود و تبدیل به پسوند ( گ ) می گردد. تشنه + ان : تشنگان خسته + ان : خستگان
نکته ی طلایی 14 : واژه هایی مانند : ابرو ، گیسو ، جادو ، زانو ، بانو و ... به هنگام جمع بستن با پسوند ( ان ) نیازی به ( ی ) میانجی ندارند بلکه فقط در تلفّظ یک( و ) افزایش می یابند.
* اسم عام : اسمی است که بر یک مفهوم کلّی دلالت دارد و می توان برای آن نمونه های مختلف آورد. واژه هایی مانند : کتاب ، میز ، درخت ، استان ، شهر ، کشور ، رود ، کوه ، دشت و ... عام هستند.
نکته ی طلایی 15 : اسم عام سه شرط را می پذیرد: 1- قابل جمع بستن است. کتاب ها 2- پسوند نکره ( ی ) می پذیرد: کتابی 3- قبل از اسم عام می تواند این ، آن ، همین و همان بیاید. این کتاب ، همین معلّم
* اسم خاص : اسمی است که منحصر به مفرد است و نمی توان برای آن نمونه های مختلف آورد.
مثال : رشت ، گیلان ، البرز ، سپید رود ، بندر انزلی ، رخش و ...
نکته ی طلایی 16 : اسم خاص قابل جمع بستن نیست و قبل از اسم خاص این و آن و همین و همان نمی آید.
حافظ ها این سپید رود
نکته ی طلایی 17 : اسم همه ی انسان ها ، اسم کوه ها ، اسم دریا ها ، اسم رود ها ، رودخانه ها ، اسم کتاب های مقدّس ، اسم شهر ها ، کشور ها ، اسم استان ها و ... اسم خاص هستند. فومن ، ایران ، دجله ، سهند ، تورات
نکته ی طلایی 18 : اسم بعضی از گل ها ، حیوانات و عناصر طبیعت بین اسم عام و خاص مشترک هستند ، بستگی به کاربرد آن ها در جمله دارد. اگر در نام واقعی خود باشند ، عام هستند در صورتی که نام انسان باشند خاص هستند. ستاره می درخشد. ( ستاره : عام ) ستاره دختر شایسته ای است. ( ستاره : خاص )
نکته ی طلایی 19 : اسامی حیواناتی که جنبه ی مذهبی ، تاریخی و اساطیری دارند ، خاص هستند.
مثال : رخش ، مرغ هما ، ذوالجناح ، دُلدُل ، ققنوس و ...
نکته ی طلایی 20 : تمامی اسم خاص ها شناس ( معرفه ) هستند. اسم شناس اسمی است که در نزد شنونده مشخّص و معلوم باش
با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.